نویسنده و محقق : اشکان ارشادی
سالها در کرمانشاه کتاب خواندم و بس.
حالا دارم بصورت کاملا رایگان برایتان مینویسم. فقط بخوانید و اگر کپی کردید ذکر نام یادتان نرود. مطالب را اکثرا خودم مینویسم و اگه جمعآوری باشه ، در بالای مقاله ذکر شده.
جدا از اینکه حکایات تاریخی ، راست باشه یا دروغ تعریف میکنم.
تیمور لنگ هم فارسی می دانست و هم عربی و ترکی جُغتایی که همان ازبکیست. ازبکان به همراه کاشغری ها و رومی ها تا قبل از کشمکشهای صفویه_مذهبی_قزلباشی ، فارسی را خیلی بها میدادند. تیمور به سر قبر فردوسی رفت و دید که نوشته های سنگ مزارش به عربیست ، گفت : بیچاره عمری فارسی گفته و باید در کنار عربی که لسان دین است فارسی نیز بر مزارش باشد. ( در منم تیمور جهانگشای ، بقلم تیمور آمده ، ترجمه ذبیحالله منصوری )
تیمور ، از شعر حافظ عصبانی بود و او را فراخواند.
_ چرا ، سمرقند مرا! که دنیا را ویران کردم تا آن بنا کنم را به خال هندویی میبخشی ؟
_/ حافظ : قربان اول اینکه از این بخشش ها کردم که فقیرم ، دوم آنکه من کی گفتهام :
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا
_ ( تیمور ) پس چه گفتی ؟
_/ حافظ : من گفتهام :
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
بدو بخشم دو صد من قند و دو خرما را
تیمور از طنازی و حاضر جوابی حافظ خوشش آمد و او را آفرین گفت.
حافظ قبلتر هم حاضر جواب بود ، مثلا وقتیکه ن حرم شاه آل مظفر با حافظ شوخی کردند ، حافظ جوابی ردانه داد که بعلت مناسب نبودن از ذکر آن پرهیز میکنم.
ولی موضوع جالبتری حافظ دارد.
حافظ در یکی از اشعارش رود ارس را سلام می دهد و در غزلهای دیگر مدعی میشود که شیراز و . به شعر خود گرفتهاست حالا نوبت جاهای دیگرست ( که میدانیم واقعا با شعر خود جهانی را گرفت و غزلهایش را ترکان سمرقند و اعراب بندر مغرب میخوانده اند. )
روزی شاه شجاع با حافظ بر سر وزن و معنی دعوایش شد. حافظ بعداز بیرون رفتن گفت : شعر شاه شجاع تا کنون از دروازه شیراز هم بیرون نرفته و آنگاه ایراد ناایراد بر من میگیرد!
سخن به گوش شاه رسید ، شاه گفت : الحاد حافظ نه بخاطر این گفته بلکه بخاطر ابیاتش ثابت خواهیم کرد ، پس گشتند و بیتی را پیدا کردند که حافظ : کفر میگوید! آشکارا! کفر میگوید ».
حافظ نتوانست از خودش دفاع کند ولی ای با گرایش تشیع راهنمایی اش کرد و گفت :
نقل کفر ، کفر نیست! »
ادامه مطلب
درباره این سایت