نویسنده و محقق : اشکان ارشادی 

از زمانیکه دو قوم مغول و وندال در تاریخ جهان ظهور کردند ، تمام معانی یا عوض شدند یا شکل دیگری به خود گرفتند. اشتباه این دو قوم در نابودسازی و وحشیگری بود. شاید تدبیر زمانه برای این اقوام از نقطه نظر خودشان درست بوده! لاکن تبعات فساد آن برای دیگران بسیار دردآور بوده. به هرحال این دو قوم علاوه بر تاریخ ساز بودن ، دو نام پزشکی و روانپزشکی هم ایجاد کردند. 

۱. منگولیسم که همان مغولیسم هست و به عقب مانده ذهنی و خنگ منگول می گوییم. 

۲. وندالیسم که برعکس بالایی از نظر نژادی مخالف مغول بودند ولی مع الأسف رفتار نابودگری داشتند. هرچند رومیان ظالم بودند و ایشان با رومیان مبارزه می کردند ولی ایشان از یک طرف و آتیلای هون از طرف دیگر بر پیکره روم ضربه میزدند. 

این دو اصطلاح امروزه بعنوان روانشناسی و روانپزشکی بررسی می شوند. 

امروزه به بچه‌هایی که قدری افتادگی چشم و صورت گرد و یک تخته کم داشته باشند هم منگول گویند لاکن درست نیست ، چون منگول یا نژاد مغولست یا بیماری! 

همچنین وندال ، یک طایفه از آریایی ها بود و ارتباط وحشی گری آنان در وحشیگری زمانه نهفته‌است. در زمان وندال ها ، هون ها به رهبری آتیلا تمام اروپای شمالی و شرقی را بدست گرفته بودند. رومیان همانند قدیم به واسطه‌ی ارتش قوی خود ، پاسخهای وحشتناک میدادند. هونها به صلابه میکشیدند. در آسیا ساسانیان امنیت مرزهای فلاتی ایران را حفظ کرده بودند ولی هفتال و همه و همه دنیایی پر از جنگ و خشونت درست کرده بودند. 

امپراتوری روم در اولین برخورد با وندال ها ، به آنان مشکوک شد و تقاضای مهاجرت و پناهندگی آنان را نپذیرفت. وندالها تازه از سرزمینهای سرد شمالی به آلمان امروزی آمده بودند. ایشان از رویارویی با قوم مجار و هون ترس منطقی داشتند و بسیار ناامید شدند وقتیکه رومیان نگذاشتند به داخل سرزمین مهاجرت کنند. ایشان بناچار بفکر بازگشت بودند که متوجه خبری شدند. 

رودخانه های خروشان یخ بسته بودند و همانند پلی خاک این سوی رود را به خاک آن سوی رود وصل کرده بودند. همینک قبایل وندال میتوانستند آرام آرام از رود عبور کنند و در سرزمین گل ( فرانسه امروزی ) جای گیرند و از آنجا به دیگر مکانها. اکنون راه برای رومگیری وندال باز شده! 

در هنگام مهاجرت وندال به گل ، هونها بخشی از تازه واردین را جذب کردند و به ادامه درگیری با روم پرداختند. ولی دیگر قبایل نتوانستند میان روم و هون خود را جای دهند. تنها هنگامیکه روم از هونها شکست خورد به فکر سربازگیری از وندال ها افتاد ولی آنان را نیافت. وقتی هم که از آنان با خبر شد ، آنها را در سرزمین گل مشاهده کرد ؛ ولی آنقدر نگران نشد. ابتدا وندال ها را پذیرفت و از آنان خواست ویزوگوتها را سرکوب کنند و سربازانی برای مقابله با آتیلای هون بفرستند. 

وندال ها چنین کردند ولی در نهایت قدرت گرفتند و به جان روم افتادند. آتیلای هون رومیان را درهم کوبید و وندال ها نیز فرصت را غنیمت شمردند و به شمال آفریقا حمله کردند و کارتاژ را تصرف کردند. سپس بعداز ناکامی هون ها در فتح روم ولی وندالها موفق عمل کردند هرچند گذرا. 

حملات وندال و آثار سوزی ایشان آنقدر سنگین بود که اواخر همین قرن پیش وقتیکه خانمی از روی علاقه تابلویی را در موزه بوسید و جای رژلبش بر روی آن ماند متهم به وندالیسم شد. 

امروزه  تخریبگری وسایل عمومی و شخصی نوعی از وندالیسم است. 

و اما مغولیسم 

جدا از هونها که ارتباطی با مغولها دارند ( هون شاید قومی از شمال چین بوده که هست ول هونهای آتیلایی از لاتین ، ایرانی ، سکایی ، رومی ، و . و بعدها پدر همه‌ی اسلاو و مجار و سکل و. ) این خود مغول بود که نام مغول را حتی به پزشکی و روانپزشکی کشاند. 

قوم مغول دورافتاده ترین و اصیلترین ترکان آسیا هستند. ترکان آسیای علیا ، نسبت به آسیای میانه هم کمتر دست خورده‌اند و باید در نظر گرفت که آسیای علیا نه تنها در حاشیه نبوده بلکه امپراتوری گوی ترکها از همین ناحیه برخواست. کتیبه های امروزین قوم ترک از همین ناحیه نوشته شده و کلا کهنسالی ترکها با آسیای علیاست ( همانند کتیبه اورخون ). اگرچه بیشتر آسیای میانه جلوی چشم است ولی گفته شد که آسیای علیا برای ترکان مهمترست. به هرصورت بعداز آسیای علیا ، آسیای میانه بیشترین حالت و حضور ترکی دارد معهذا در ترکیه نیز به واسطه زبان نوین ترکی حضور دارند ولی راه ایشان با آسیای میانه کلهم متفاوت است. 

ترکیه با مردمی ترکیبی ولی با زبان ترکی اصلاح شده سعی میکند تا بر آسیای میانه سایه‌ی معنوی داشته باشد ولی کازاخ و اویغور و ازبک منطقه نخواهند پذیرفت بخصوص قزاقستان که هم کشور پهناوریست و هم در منطقه ترکی حضور دارد و با کشور ترکیه موقعیتی کاملا متفاوت دارد. 

معهذا تنها ایران ، ( نه به واسطه‌ی زبان آذری ) با تبلیغ عنصر آزادی ایرانی اسلامی و  جذابیت زبان فارسی میتواند برادران و خواهران قدیمه را جذب کند. من خودم اشکان ارشادی ، تمام زبان و تاریخ را زیر و رو کرده ام و بخوبی دیده‌ام که زبان فارسی و عنصر ایرانی اصلی همگانی و فرهنگی بوده و هست. 

قوم مغول گرچه در ایجاد درگیری تقریبا بی تقصیر بود ولی در ضربه زدن به اسلام و ایجاد خلاء قدرت ، بسیار ظلم کردند. ظلمی که عواقب خطرناک بعدی را نیز بهمراه داشت. عواقب خطرناک بعدی نبود مذهب و مرکز قدرت رسمی بود که به قدرت گیری خلیفه گری عثمانی ، دارالخلافه و قزلباش صفوی و مغول کبیر و شیبانیان متعصب شد. 

جدا از اینکه پُر زبانهای ترکی لغات عربی و فارسیست ، ذکر این نکته هم جالبست که مغولها با آنهمه اقتدار شاهنامه را به سبک خطایی نقاشی و کتابت کردند و همچنین زبان فارسی دری را پذیرفتند. نامه گویوک خان به پاپ قابل توجه است. زبان فارسی یکی از زبانهای تیمورخان بود و اینها حقایق تاریخیست. 

مغول تا قبل از برپایی حکومت مغولی نامی نداشت ولی بعداز برپایی نامی جهانی برای همه‌ی ترکها نیز شد. 

اینکه تیمور چرا بجای ترک ، خود را مغول میخواند در این نوشته فضل ا. همدانی نهفته‌است : 

اکنون جمیع اتراک را مغول خوانند ، چون اکنون مغول مشهور گشته ، همانطور که سابق تاتار مشهور بود و قبلتر توران.

به این هم باید توجه کرد که ترک در سوئد به معنای مسلمان و آسیایی بوده و همیشه نمیتوان یک نام را همان معنا دانست. 

ما اینجا دیگر به تاریخ مغول اشاره نمی کنیم ، چون در جای خود ، مبحث خود ، تاریخ آنان را بررسی میکنیم. 

مونگولیسم به معنای پزشکی 

در پزشکی به مُنگُلیسم ، نشانگان سندرم داون می گویند. این دیگر یک بیماری ژنی هست که در تمام آدمیان احتمال بروز دارد و با منگولیسم رفتاری متفاوت است. 

هم اکنون کشوری به نام منگول یا همان مغولستان وجود دارد. 

ولی وندال ها در مکانی که صاحب قدرت شدند نامی ندارند و اصل ایشان چون از اسکاندیناوی می باشد باید جستجو کرد که آیا نامی از آنها باقی مانده یا خیر ؟ 

 


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها